در اين دوران ايشان به چهرهاي سرشناس در مناظرات ديني و مذهبي مبدل شد به گونهاي كه بارها مورد نقد و بررسي از سوي منتقدين و اسلامشناسان مطرح زمان قرار گرفت. آن دانشمند علوم اسلامي حدود 40 جلد رساله و كتاب به رشته تحرير آورد كه 30 جلد از آن تأليفات ارزشمند، تحت عنوان "سلسله منشورات مقدّس نور" به كرّات چاپ شد. ناشران آثار قلمي ايشان تمثال وي را با عنوان "علامه آيت الله سيد محمد علي كاظميني بروجردي" بر روي كتب منتشره چاپ می کردند.
در ابلاغيهاى كه از سوى آقا شيخ عبدالنّبى نجفى عراقى و همچنين آقا شيخ محمّد تقى آملى صادر شده بود، چنين آمده: جناب مستطاب، عالم فاضل عماد الْاعلام، ذخرالعلماء و نخبة الفقهاء، مروّج الشّريعه، صفوة السّادات، آقاى شريعتمدار، آقا سيّد محمّد على بروجردى كاظمينى ادام اللّه توفيقاته الوليّه كه صاحب تصنيفات عديده مىباشند از مطبوع و غير مطبوع، زحمات و رنجى عظيم و خدماتى بزرگ متحمّل شدهاند، ... پس اميد است كه مؤمنين، قدردانى نمايند و از خداوند عزّ اسمه، خواهانيم كه بر توفيقات ايشان افزوده و اجر دارين عطا فرمايد.
روزى آيت اللّه العظمى آقا سيّد احمد خوانسارى، شخصى را به منزل آيت اللّه كاظمينى بروجردى فرستاد و پيغام داد كه وقتى تعيين شود كه يا من به منزل شما بيايم يا شما به منزل بنده تشريف آوريد. ايشان به منظور حفظ مقام و حرمت آقا سيّد احمد خوانسارى، فردا صبح زود جهت ديدار با آن بزرگوار به محل سكونت وى رفت. مرحوم خوانسارى پس از اظهار لطف فراوان گفته بود: من به جهت تقدير و تشكّر و ارجگزارى تأليفات و تصنيفات شما، قصد داشتم شخصاً به منزل شما بيايم و بگويم كه آثار قلمى شما خدمت بزرگى است به عالم تشيّع و هر كارى كه از من ساخته است، بگوييد تا جهت سهولت و تقويت قلم شما انجام دهم، ايشان پاسخ داده بودند: بهترين كمك و مساعدت شما همين قدردانى و تشويق و تأييد حقير است و جز اين نيازى ندارم مگر دعا. بخش عمدهاي از آثار تاليفي ايشان را آيت الله العمظي مرعشي نجفي و آيت الله العظمي گلپايگاني توزيع ميكردند.
شهيد آيت اللّه سيّد عبدالحسين دستغيب كه دهها اثر ارزشمند تأليف نمودهاند، 30 سال قبل، طىّ نامهاى چنين تقدير كردهاند: قلم شما بسيار جامع و روان و قابل فهم مىباشد و كتابهاى شما از كتابهاى اينجانب خيلى بهتر است.
براى درك شخصيّت علمى و عملى اين مجتهد جامع الشّرايط، كافيست كه به كتاب "تشيّع علوى و تشيّع صفوى" تأليف دكتر شريعتى بنگريد كه در تحليل هويّت علماى شيعه، علّامهى مجلسى را از قدما و ايشان را از متأخّرين به شهادت گرفته و مورد نقد و بررسى تحقيقى و تاريخى خود قرار مىدهد، گرچه ديدگاه او به عنوان يك جامعه شناس بسى تلخ و ثقيل است، امّا حقيقتى را ظاهر مىنمايد كه هم وزن علّامه مجلسى در اين عصر، ايشان مىباشد.
ايشان با آنکه از سرشناس ترین نویسندگان و صاحب قلمان زمان خود بود ولي هرگز از قلم خود به نفع دنيا و دنيا مداران سوء استفاده نكرد.
ايشان بيش از نيم قرن در پايتخت ايران، به كتابت و جوابگوئي و خدمت به مردم مشغول بود و كثرت تأليفات و منابر جذاب وی در زمان شاه فقيد، وي را به چهرهي شناخته شده مذهبی تبديل نموده بود.
ايشان با آنكه از اكابر علمای شیعه به شمار میروند ولی همچون اسلاف مطهرخویش همواره بر طریقه ساده زیستی بوده است.
شايد اين سئوال ايجاد شود كه چرا حركت علني و سازماندهي شدهاي براي مبارزه با حکومت دینی از سوي ايشان رهبري نشد؟ ولی حقیقت آن است که چنین وضعيتی براي مراجع مشهور شیعه نيز وجود داشته است. مثلا آيت الله العظمي شريعتمداري نيز با آنكه مقلدين بسياري داشت و ميتوانست در سطح كل كشور با يك فتوا تاثير بگذارد ولي چنين نكرد تا مملكت به آشوب كشيده نشود و حتی انتقام را به خداوند واگذار نمود. ضمن اینکه تمام روحانیون اصیل تشیع، قیام برای تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت معصوم را رد میکنند.
در سالهای قبل از انقلاب آن فقيه شهید مدتی نماینده مرجع بزرگ شیعه، آیت الله العظمی آقا سید کاظم شریعتمداری بودند. حقایق مربوط به مخالفت آیت الله کاظمینی بروجردی با حکومت فقها و مخالفت با تشکیل حکومت دینی در ایران مربوط به دوران قبل از انقلاب، توسط آقای مهندس سید حسن شریعتمداری مورد تایید بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر